نقد ابوطالبی به اظهارات جدید سعید جلیلی
به گزارش خبرگزاری نام، اظهارات اخیر جناب جلیلی در رابطه با ی «مکان سوم» و نسبت دادن آنها به پارادایمی غربی در تعارض با فلسفه ی زوجیت اسلام، بیشتر از آن که واجد نقدی دقیق و منسجم از یک پدیده ی اجتماعی باشد، بر برداشتی تقلیل گرایانه و ناراست از هم جامعه شناسی مدرن و هم مبانی اندیشه ی اسلامی استوار است؛ برداشتی که در صورت گسترش، نه تنها به تقویت نهاد خانواده نمی انجامد، بلکه در عمل به تضعیف جامعه، انزوای اجتماعی و فرسایش پیوندهای جمعی منجر خواهد شد.
حمید ابوطالبی، مشاور سیاسی حسن روحانی، رئیس جمهوری دولت یازدهم و دوازدهم در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«مکان سوم» نه خانه است و نه محل کار؛ بلکه فضایی میانجی برای گفتگو، تعامل جمعی و تولید سرمایه ی اجتماعی است. به یاد می آورم در میدان روبه روی دانشگاه سوربن، کافه ای قدیمی با هویتی تاریخی وجود داشت که اساتید برجسته ی علوم اجتماعی و دانشجویان در آن گرد می آمدند و به بحث، مناظره و تبادل نظر می پرداختند؛ فضایی که نه خصوصی بود و نه رسمی، اما نقشی تعیین کننده در تشکیل اندیشه و پیوند اجتماعی ایفا می کرد.
برمبنای نظریه های اجتماعی، «مکان سوم» در طول تاریخ پاسخی بوده است به نیاز بنیادین انسان به اجتماع پذیری معنادار؛ نیازی که بدون آن، فرد گرفتار انزوا و جامعه گرفتار فروپاشی پیوندهای محلی می شود. این فضاها نه برای حذف خانواده شکل گرفته اند و نه برای جانشینی آن، بلکه برای ایجاد سطحی از پیوند اجتماعی که نه در حریم خصوصی خانه ممکنست و نه در مناسبات رسمی و کارکردی محل کار. فروکاستن «مکان سوم» به ابزاری برای ترویج فردگرایی، در حقیقت نادیده گرفتن صورت مسئله ی اصلی و وارونه سازی کارکرد تاریخی و اجتماعی آنست.
براستی، مکان سوم پدیده ای مدرن یا فقط غربی نیست. در تمامی تمدن ها و در طول تاریخ، فضاهای جمعی متنوعی برای پاسخ به این نیاز شکل گرفته اند: از معابد، مساجد، کلیساها و مراسم آیینی جمعی گرفته تا میدان ها، بازارها، ورزشگاه ها، تئاترها، حلقه های علمی، سینماها، قهوه خانه ها و کافه های هنری و فرهنگی. این فضاها امکان تشکیل هویت جمعی، گفتگو، هم حسی و تعلق اجتماعی را فراهم می کرده اند و همیشه نقشی مکمل در کنار خانواده داشته اند، نه نقشی رقیب یا تهدیدکننده.
حتی در ادیان توحیدی، اوجِ اجتماع پذیری معنادار در قالب مناسک جمعی در معابد و مراکز دینی متجلی شده است؛ جایی که انسان ها در کنار یکدیگر، و نه در انزوای فردی یا فقط در چهارچوب زوجیت، به تجربه ی معنا، اخلاق و پیوند اجتماعی دست می یابند. بدین معنا، زوجیت در سنت دینی هیچ گاه به معنای قطع ارتباط اجتماعی یا حذف فضاهای جمعی نبوده، بلکه همیشه در دل شبکه ای از مناسبات اجتماعی، آیینی و اخلاقی معنا یافته است.
از این منظر، تقابل سازی میان «کافه» و «خانواده» یا میان «مکان سوم» و «زوجیت اسلامی»، نه ریشه در فهم تاریخی دین دارد و نه با منطق جامعه شناختی سازگار است؛ بلکه حاصل ناتوانی در درک نقش فضاهای میانجی در حفظ تعادل میان فرد، خانواده و جامعه است.
تصویرسازی ایدئولوژیک از «غرب» این رویکرد، تصویرسازی از «غرب» به مثابه فاعلی منسجم با نقشه ای واحد برای فروپاشی خانواده، تحلیلی ساده انگارانه و غیرواقع بینانه است. خیلی از نظریه های اجتماعی در غرب، خود واکنشی انتقادی به فردگرایی افراطی و بحران خانواده اند و دقیقاً در جواب انزوای انسان مدرن شکل گرفته اند. نادیده گرفتن این تنوع و پیچیدگی، ما را از نقد واقعی مدرنیته دور می کند و بجای تحلیل ساختاری، به کلی گویی ایدئولوژیک می کشاند.
مهم تر آنکه رواج چنین نگاه هایی در عرصه ی سیاستگذاری اجتماعی، نه به تقویت خانواده در ایران، بلکه به تضعیف جامعه ی مدنی و حذف فضاهای خودانگیخته ی اجتماعی می انجامد.
جامعه ای که میان خانه و محل کار فاقد فضاهای میانی باشد، جامعه ای شکننده است؛ و خانواده در چنین ساختاری، بجای استحکام، در انزوایی لطمه پذیر فرو می رود.
جامعه ی اتمیزه و ضرورت «اجتماع پذیری معنادار Socialization» جامعه ی ایران در سالیان اخیر نشانه های روشنی از اتمیزه شدن اجتماعی را تجربه می کند؛ وضعیتی که در آن افراد پیوندهای ارگانیک خود با نهادهای سنتی را از دست می دهند، بی آنکه جایگزینی نهادمند و پایدار برای آن شکل گرفته باشد. گریز تدریجی قسمتی از جامعه، خصوصاً نسل های جوان، از مسجد نه لزوماً به معنای گریز از دین، بلکه بالاتر از هر چیز واکنشی است به فقدان امکان اجتماع پذیری معنادار، افقی و غیرایدئولوژیک در این فضا.
حمید ابوطالبی
دیپلمات
بطور خلاصه در تمامی تمدن ها و در طول تاریخ، فضاهای جمعی متنوعی برای پاسخ به این نیاز شکل گرفته اند: از معابد، مساجد، کلیساها و مراسم آیینی جمعی گرفته تا میدان ها، بازارها، ورزشگاه ها، تئاترها، حلقه های علمی، سینماها، قهوه خانه ها و کافه های هنری و فرهنگی. از این منظر، تقابل سازی میان کافه و خانواده یا میان مکان سوم و زوجیت اسلامی، نه ریشه در فهم تاریخی دین دارد و نه با منطق جامعه شناختی سازگار است؛ بلکه حاصل ناتوانی در درک نقش فضاهای میانجی در حفظ تعادل میان فرد، خانواده و جامعه است. تصویرسازی ایدئولوژیک از غرب این رویکرد، تصویرسازی از غرب به مثابه فاعلی منسجم با نقشه ای واحد برای فروپاشی خانواده، تحلیلی ساده انگارانه و غیرواقع بینانه است.
منبع: namna.ir
این مطلب نام را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان نام در مورد این مطلب