واكنش عجیب احمد زیدآبادی:
آنقدر حرفهای مستضعف گرایانه زده شده که مطلب چندش آور سریع القلم پذیرش پیدا کرده!
خبرگزاری نام: این که یک صاحب نظر یا اندیشمند در مورد موضوع خاصی نظر شاذ و با این حال نااستوار و نامنصفانه ای ابراز کند، خیلی چیز عجیب و نادری نیست. هیچ انسانی قادر به درک تمام امور عالم به نحو راستین و درستین آن نیست. بنابراین، آدمیزاد بنا به سرشت و محدودیت های فراروی تفهم خود، خواه ناخواه در مورد مسائلی گرفتار بدفهمی و لغزش ذهنی می شود و دیگران را به واکنش می اندازد.
به گزارش خبرگزاری نام به نقل از خبر آنلاین احمد زیدآبادی در هم میهن نوشت: از ین جهت، گشتی در آراء و نظرات انواع فلاسفه و حکما و اندیشمندان تاریخ شامل بزرگ و کوچک و قدیم و جدید نشان داده است که اگر هر کدام مسایل نغز و راهگشایی را مطرح کرده اند، در کنارش نظرات شاذ و بعضاً چندش آوری را نیز به میان آورده اند.
با این حساب، این که دکتر محمود سریع القلم با نوعی نگاه طبقاتی منفی، فرزندان خانواده های نادار و فقیر را شایسته حکمرانی و فعالیت اقتصادی نداند، به قول عرب ها «نخستین شیشه ای نیست که در اسلام شکسته است!» (لیس هذا اوّل قارورة کسرت فی الاسلام) مشکل در واقع آنجاست که عده ای از افراد جامعه به دلایلی، این نوع سخنان به مذاق شان خوش آید و به نحوی از آن استقبال کنند که گویی برای توسعه اقتصادی و اصلاح حکمرانی در کشور باید مانع تحصیل فرزندان خانواده های کم بضاعت یا بی بضاعت در رشته اقتصاد و سیاست شد و راه آنان را برای ورود به این دو حوزه مسدود کرد!
اما چه دلایلی باعث شده است که بخشی از افراد جامعه از سخن ناروای آقای سریع القلم استقبال کنند؟ قبل از پرداختن به این موضوع، ابتدا ضروری است توضیح داده شود که چرا ادعای آقای سریع القلم سست و نارواست و در یک جامعه بهنجار اساساً نباید جدی گرفته شود و مورد بحث قرار گیرد. عمده ترین ضعفی که برای یک انسان برخاسته از طبقات محروم جامعه جهتِ تصدی پست های سیاسی و اقتصادی می توان فرض کرد، همانا «عقده های پنهان و فروخفته ناشی از محرومیت» است که می تواند در هنگام تصمیم گیری های حساس و تاثیر گذار آنان را بسمت انتقامجویی و عقده گشایی سوق دهد. نمی توان کتمان کرد که محرومیت به طور معمول عقده آفرین است اما این مورد نه لزوماً به امور معیشتی محدود است و نه به طبقهی خاصی اختصاص دارد. با این حال، محرومیت می تواند مادی و غیرمادی باشد. برای مثال، اشخاصی که از آزادی به مفهوم پرورش قوه اختیار و تصمیم گیری چه در خانواده، چه در مدرسه و چه در اجتماع و چه در دیگر سطوح زندگی جمعی محروم می شوند، در واقع بطورکامل در معرض عقده ای شدن قرار دارند.
با این حساب، هر فردی که در محیط های بسته فرهنگی و جوامع استبدادی زیسته و پرورش یافته باشد، طبقِ نگاه آقای سریع القلم فردی عقده ای است و نباید به قلمرو اقتصاد و سیاست وارد شود! حال اگر بخواهیم با همین منطق در رابطه با شهروندان ایران داوری نماییم، همگان همچون شخص آقای سریع القلم را هم شامل می شود! گذشته از این، محرومیت اساساً یک احساس روانی است و به شرایط مادی ربط کمی دارد.
چه خیلی مردم فقیر و ناداری که با بلندطبعی و غنای وجودی، اصلاً احساس محرومیت نمی کنند و کمترین اثری هم از عقده مند بودن در آنها دیده نمی گردد. رفتارشان چنان با وقار و فداکارانه و انسان دوستانه و خیرخواهانه و همراه با گشاده دستی است که مدعیان این حوزه ها را شرمسار می سازد! در عوض چه خیلی افراد دارا و حتی متمول که خودرا در قیاس با بالاتر از خودشان از هر جهت محروم حس می کنند و برای افزودن بر مال و منال شان چنان حقارت ها و حق کشی هایی از خود نشان می دهند که حال هر آدم طبیعی را به هم می زند!
به واقع، آز و طمع و زیاده خواهی طبقه نمی شناسد! چه بسا فقیرانی که از شدت بی نیازی ارباب جهانند و چه بسا مالداران و ثروتمندانی که از شدت نیاز از پست ترین گداهای سامره نیز گداترند! به نظرم همین دو مورد برای ابطال ادعای آقای سریع القلم کفایت کند و ورود به حوزه های محرومیت جنسی و یا عقده های ناشی از عدم رسیدن به موفقیت و شهرت و محبوبیت و منزلتِ مورد نظر افراد که امری غیرطبقاتی است، مورد نیاز نباشد!
با این حال، چرا تعدادی از افراد با ادعای آقای سریع القلم همدلی نشان دادند؟ پاسخش روشن است. مثل خیلی از امور دیگر این هم حرکتی واکنشی به وضعیت موجود است. وضعیت موجود مورد نارضایتی و خشم اقشار گسترده ای در جامعه ماست. هر امری که به نحوی آنرا به چالش بکشد مورد استقبال بخشی از مردم قرار می گیرد حتی اگر از زوایه ای نادرست و بنا به ادعایی باطل و خطرناک باشد.
شعار «مستضعف گرایی» در سایه جولان و مانور تجملِ تازه به دوران رسیده های سیاسی و اقتصادی، در کنار تظاهر به ساده زیستی های ریاکارانه و عوام فریبانه در عین توزیع ظالمانه ترین نوع رانت سیاسی و اقتصادی و منزلتی، حال مردم تحت فشار را به اندازه ای خراب کرده است که بخشی از آنها به هر چالشی با این وضع روی خوش نشان می دهند؛ هرچند که آن چالش خود پا در هوا و بی بنیاد باشد.
به اجمال، به گزارش خبرگزاری نام به نقل از خبر آنلاین احمد زیدآبادی در هم میهن نوشت: از ین جهت، گشتی در آراء و نظرات انواع فلاسفه و حکما و اندیشمندان تاریخ شامل بزرگ و کوچک و قدیم و جدید نشان داده است که اگر هر کدام مسائل نغز و راهگشایی را مطرح کرده اند، در کنارش نظرات شاذ و بعضاً چندش آوری را نیز به میان آورده اند. نمی توان کتمان کرد که محرومیت بطور معمول عقده آفرین است اما این مورد نه لزوماً به امور معیشتی محدود است و نه به طبقهی خاصی اختصاص دارد. چه بسا فقیرانی که از شدت بی نیازی ارباب جهانند و چه بسا مالداران و ثروتمندانی که از شدت نیاز از پست ترین گداهای سامره نیز گداترند!
منبع: خبرگزاری نام
این مطلب نام را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان نام در مورد این مطلب